ما را به تماشا می خوانند
فصلها
روزهايی که پس از هم رفتند
رنگهايی که به هم تبديل گشتند و
...گذشت
هر روزی که امروز بود
امروز
اين روز
همين لحظه پر سرعتِ هردم گذرا
رفته است و همين هم رفته است
فردا که نمی دانم
!آبستن چيست
که برای همه ما
شب دارد و روز
با سهمی برای هريک
گاهی اين بيش٬ گاه آن بیشترک
آيا مرا به خود راه خواهد داد؟
نمی دانم
چه کسی اطمينان دارد؟
ولی اين لحظه به نام من و
هر زندهء شاکر ؛−
به نفس داشتن و بودن
−چه سياه و چه سپيد
مال من است
چه اهميتی دارد
فصلها
روزهايی که پس از هم رفتند
رنگهايی که به هم تبديل گشتند و
...گذشت
هر روزی که امروز بود
امروز
اين روز
همين لحظه پر سرعتِ هردم گذرا
رفته است و همين هم رفته است
فردا که نمی دانم
!آبستن چيست
که برای همه ما
شب دارد و روز
با سهمی برای هريک
گاهی اين بيش٬ گاه آن بیشترک
آيا مرا به خود راه خواهد داد؟
نمی دانم
چه کسی اطمينان دارد؟
ولی اين لحظه به نام من و
هر زندهء شاکر ؛−
به نفس داشتن و بودن
−چه سياه و چه سپيد
مال من است
چه اهميتی دارد
ترس از فردا
اگر زنده نباشيم به ديدار جهان
باز هم روزها می گذرند
...باز هم فصلها می گذرند
اگر زنده نباشيم به ديدار جهان
باز هم روزها می گذرند
...باز هم فصلها می گذرند
2 comments:
lahze tabnaki ast residan be zendegi dar lahze
ghazal.... dorost migi... mibini che tahavvole bozorgie? mmibini adam chi mifahme? chi tajrobe mikone?
ajibe na?
adam bozorg mishe. ghad mikeshe. gonde mishe.
khoshhalam ke oomadi. khosh oomadi.
inatarafa oomadi sari be man bezan....beshinim be yade gozashte gap bezanim....
Post a Comment