من عاشقم هنوز
قلبم درون قالب بدن
گرم است و پر فروز
رنجش کمک نی است
سخت است و سینه سوز
اما به عشق اوست
این گفته ها به شعر
این جمله ها به مهر
ای مرد محکم و عجیب و گیج
من راست با توگفتگو کنون
از این صفات درهم و برهم که در تو است
دادم کمند این دل پرخون به صد جنون
من را چکار با دل پر ماجرا دگر؟
آه، خسته ام ز درد عاشفی؛ عزیز من
زین تاب و تب بکاه
با من بمان
تو ای که به عشقت شدم فسون
در انتظار وصل توام من به چنگ و آه
آغوش پر حرارت من سهم عشق توست
چون موج تو را سخت در آغوش می کشم
آن وقت ترا غرق کنم در وجود خود
جام شراب عشق تو لاجرعه سر کشم
No comments:
Post a Comment