ما
اندوهگين در جامه شب
پس روز خموش رفتنت
تنها
وانهاده
ز درد تنگی دل
اشکها ريزيم
گل خندان رويت را
چو بذر نور در اين بستر خاموش می کاريم
و روح پر فتوحت را
به دست نور داده
از اين دوری به آه و اشک می ناليم
تو در نوری
و می دانی
که يادت تا ابد با ماست
عزيزي، عشقي، زيبايی
نگينی
دوستت داريم
تو در آغوش نور آرام و بالا باش
که ما تا روز ديدار دوباره
تو را در روح و دل
هر دو نگهداريم
Monday, June 19, 2006
بدرود
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment